ابنخطیب ابوعبدالله محمد بن عبدالله سلمانیاِبْن خَطیب، ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن سعید بن عبدالله بن سعید بن علی بن احمد سلمانی (۷۱۳ - ۷۷۶ق /۱۳۱۳-۱۳۷۴م)، مشهور به ذوالوزارتین (ریاست شمشیر و قلم یا وزارت و کتابت) و ملقب به لسان الدین ، وزیر ، طبیب ، ادیب ، مورخ و فقیه مالکی اندلسی می باشد. فهرست مندرجات۲ - اشتهار ۳ - رسیدن به منصب ۴ - سیر و سفر ۵ - وادی علم و ادب ۶ - دو واقعه ناگوار ۷ - دوره دوم اقتدار ۸ - کناره گیری از قدرت ۹ - دوره دوم اقامت مغرب ۱۰ - توطئه دشمنان ۱۱ - دستگیری و حبس ۱۲ - مرگ غم انگیز ۱۳ - عامل توهین به جسد ۱۴ - مقبره ۱۵ - فرزندان ۱۶ - تعلیم و تعلّم ۱۷ - اساتید ۱۸ - شاگردان ۱۹ - آثار ۱۹.۱ - اسلوب تألیف ۱۹.۲ - فهرست آثار ۱۹.۳ - آثار چاپی ۱۹.۴ - آثار خطی ۱۹.۵ - آثار منسوب ۱۹.۶ - سایر آثار ۲۰ - جایگاه علمی ۲۱ - فهرستمنابع ۲۲ - پانویس ۲۳ - منبع ۱ - نسب شناسیدودمان ابن خطیب را از آن رو سلمانی نامیدهاند که نسبشان به مراد، یکی از تیره های قحطانی ساکن ناحیه سلمان یمن میرسد. [۱]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۵، ص۲۲ به نقل از ابن خطیب، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
خاندان ابن خطیب که نخست به شام رفته بودند، در پی فتح اندلس به دست مسلمانان در سده ۲ق/۸م بدان سرزمین کوچیدند و در آنجا رحل اقامت افکندند و به «بنی وزیر» مشهور شدند. [۲]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۳، ص۳۸۶، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
بنی وزیر ظاهراً در شمار مخالفان حکم بن هشام فرمانروای اموی اندلس بودند و هم ازاینرو به دنبال سرکوب شورشیان ( حادثه ربض ) در ۲۰۲ق /۸۱۷م از قرطبه به طلیطله مهاجرت کردند. [۳]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۳، ص۳۸۶، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
۲ - اشتهارنزدیک به یک قرن و نیم پس از آن، وقتی خطر حمله مسیحیان این شهر را تهدید کرد، سعید نیای بزرگ ابن خطیب به لوشه (در ۵۵ کیلومتری غرب غرناطه) [۴]
عنان محمد عبدالله، مقدمه بر الاحاطة، ج۱، ص۳۲.
رفت و خطیب و قاضی آن خطه شد و از آن پس فرزندانش به بنی خطیب شهرت یافتند. [۵]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۳، ص۳۸۷، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
نوه همین سعید که همنام نیای خود و پدر بزرگ ابن خطیب بود، به هنگام شورش بنی طنجالیان در لوشه گرفتار شد و چون رهایی یافت به غرناطه رفت و با اشراف آن دیار وصلت کرد. بدین سان پدر ابن خطیب از جانب مادر با خانواده سلطنتی غرناطه ( بنی نصر یا بنی احمر ) خویشاوندی داشت. [۶]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۳، ص۳۸۷- ۳۸۸، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
ابومحمد عبدالله پدر ابن خطیب که مردی فاضل بود، در دستگاه سلطان غرناطه به مقام وزارت رسید و سپس در خدمت جانشینان او بود تا در زمان ابوالحجاج یوسف ابن اسماعیل (حک ۷۳۳- ۷۵۵ق/ ۱۳۳۳-۱۳۵۴م) در جنگ طریف همراه پسرش، برادر بزرگ تر محمد، به شهادت رسید. [۷]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۳، ص۳۸۹، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
[۸]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۳، ص۳۹۱، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
[۹]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۵، ص۱۲، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
۳ - رسیدن به منصبابن خطیب در لوشه به دنیا آمد [۱۰]
ابن حجر عسقلانی احمد، الدرر الکامنة فی اعیان المائة الثامنة، ج۵، ص۲۱۳، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق.
و در خردی با پدر به غرناطه رفت و در آنجا علم و ادب فرا گرفت و چون در نظم و نثر و ترسل سرآمد همگنان شد، به خدمت سلطان ابوالحجاج درآمد و در دیوان انشاء زیردست ابوالحسن بن جَیّاب به کار پرداخت [۱۱]
ابن خلدون، العبر، ج۷، ص۶۸۹، بیروت، ۱۹۵۹م.
[۱۲]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۵، ص۷۶ به نقل از ابن خطیب، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
و چون ابن جیّاب در طاعون سیاه ۷۴۹ق /۱۳۴۹م درگذشت، ابن خطیب به جای وی کاتب السّر ( منشی مخصوص ) و وزیر ابوالحجاج شد [۱۳]
ابن خلدون، العبر، ج۷، ص۶۸۹-۶۹۰، بیروت، ۱۹۵۹م.
و به رغم جوانی، گذشته از وزارت، ریاست لشکر و بیت المال را نیز در دست گرفت.همچنین انتصاب کارگزاران دولت بر عهده وی بود و از این راه ثروت بسیار کسب کرد. [۱۴]
ابن خلدون، العبر، ج۷، ص۶۸۹-۶۹۰، بیروت، ۱۹۵۹م.
سلطان بارها او را به سفارت نزد سلاطین دیگر فرستاد. [۱۵]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۵، ص۱۲، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
چون ابوالحجاج در عید فطر ۷۵۵ق /۱۹ اکتبر ۱۳۵۴م کشته شد و پسرش محمد پنجم معروف به الغنی بالله بر جای او نشست، ابن خطیب را به ریاست هیأتی نزد ابوعنان سلطان مقرب فرستاد تا او را به همکاری برای مقاومت در برابر پادشاه قَشتاله برانگیزد. [۱۶]
ابن خلدون، العبر، ج۷، ص۶۹۰ -۶۹۱، بیروت، ۱۹۵۹م.
موفقیت چشمگیر ابن خطیب در این مأموریت جایگاه او را نزد الغنی بالله بالا برد.۴ - سیر و سفراین وضع ۵ سال ادامه یافت تا با همدستی برادر و پسر عموی سلطان شورشی در نصر الحمرا درگرفت (۲۸ رمضان ۷۶۰) و الغنی بالله به وادی آش گریخت و به سلطان مقرب ابوسالم مرینی (حک ۷۶۰-۷۶۲ق) پناهنده شد. [۱۷]
ابن خطیب محمد، اللمحة البدریة فی الدولة النصریة، ج۱، ص۱۰۸- ۱۰۹، تصحیح محب الدین الخطیب، قاهره، دارالکاتب العربی.
[۱۸]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۱، ص۴۰۶- ۴۰۸، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
[۱۹]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۲، ص۲۶-۲۷، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
ابن خطیب نیز در این واقعه دستگیر و زندانی شد، ولی سرانجام با شفاعت سلطان ابوسالم از بند رست و به مغرب رفت. [۲۰]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۳، ص۱۱۷، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
[۲۱]
ابن خلدون، العبر، ج۷، ص۶۹۲، بیروت، ۱۹۵۹م.
وی تا ۷۶۳ق در مغرب ماند و در این مدت از زندگی مرفهی برخوردار بود، سپس از سلطان اجازه سیر و سفر در نواحی مراکش گرفت و در این گشت و گذار از سلا و آرامگاه سلاطین مرینی در شاله دیدن کرد و به مناسبت زیارت مزار سلطان ابوالحسن قصیده رائیه ای سرود و در آن از آرزوی استرداد دارایی خود که در اندلس به جای مانده بود، سخن گفت. [۲۲]
ابن خلدون، العبر، ج۷، ص۶۹۳، بیروت، ۱۹۵۹م.
[۲۳]
ابن خطیب محمد، نفاضة الجراب، ج۱، ص۵۲-۵۴، تحقیق احمدمختار عبادی، قاهره، دارالکاتب العربی.
ابوسالم این درخواست را پذیرفت و کسانی را برای برآوردن حاجت ابن خطیب به اندلس فرستاد و حتی پیشنهاد کرد که در صورت اقتضا حاضر است بهای اموال او را بپردازد. [۲۴]
ابن خطیب محمد، نفاضة الجراب، ج۱، ص۸۷، تحقیق احمدمختار عبادی، قاهره، دارالکاتب العربی.
[۲۵]
ابن خطیب محمد، نفاضة الجراب، ج۱، ص۱۱۹، تحقیق احمدمختار عبادی، قاهره، دارالکاتب العربی.
۵ - وادی علم و ادببدین سان ابن خطیب دارایی های خود بازپس گرفت و در سلا صاحب ملک و مال شد [۲۶]
ابن خطیب محمد، نفاضة الجراب، ج۱، ص۱۳۸-۱۴۰، تحقیق احمدمختار عبادی، قاهره، دارالکاتب العربی.
[۲۷]
ابن حجر عسقلانی احمد، الدرر الکامنة فی اعیان المائة الثامنة، ج۵، ص۲۱۵، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق.
و با دانشمندان و صاحب منصبان مغرب مانند ابن خلدون آشنا گردید [۲۸]
ابن خلدون، التعریف بابن خلدون و رحلته غرباً و شرقاً، ج۱، ص۹۵، بیروت، ۱۹۷۹م.
و به نوشتن بعضی آثار منظوم و منثور خود پرداخت. [۲۹]
ابن خطیب محمد، نفاضة الجراب، ج۱، ص۱۲۱-۱۲۲، تحقیق احمدمختار عبادی، قاهره، دارالکاتب العربی.
[۳۰]
ابن خطیب محمد، نفاضة الجراب، ج۱، ص۱۵۱، تحقیق احمدمختار عبادی، قاهره، دارالکاتب العربی.
[۳۱]
ابن خطیب محمد، نفاضة الجراب، ج۱، ص۱۸۷- ۱۸۸، تحقیق احمدمختار عبادی، قاهره، دارالکاتب العربی.
او خود مدت اقامت در سلا را عمر واقعی خود شمرده است. [۳۲]
ابن خطیب محمد، اعمال الاعلام، ج۱، ص۳۱۳، تاریخ اسبانیة الاسلامیة، تحقیق لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۵۶م.
۶ - دو واقعه ناگواربا وجود این، حب وطن در او زنده بود و در بعضی سروده هایش منعکس شده است. [۳۳]
ابن خطیب محمد، نفاضة الجراب، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۰، تحقیق احمدمختار عبادی، قاهره، دارالکاتب العربی.
[۳۴]
ابن احمر اسماعیل، نثیر فرائد الجمان فی نظم فحول الزمان، ج۱، ص۲۴۵، تحقیق محمد رضوان الدایة، قاهره، ۱۹۶۷م.
[۳۵]
ابن قاضی احمد، جذوة الاقتباس، ج۱، ص۳۱۱، رباط، ۱۹۷۳م.
در اواخر ۷۶۲ق به هنگام اقامت او در مغرب، دو واقعه ناگوار برای او روی داد:یکی درگذشت همسرش در ۶ ذیقعده، [۳۶]
ابن خطیب محمد، نفاضة الجراب، ج۱، ص۲۰۵، تحقیق احمدمختار عبادی، قاهره، دارالکاتب العربی.
دیگر کشته شدن حامی او سلطان ابوسالم در ۲۰ ذیقعده که ابن خطیب با سرودن قصیده ای بر مزار او خواسته است تا قسمتی از دین خود را به او ادا کند. [۳۷]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۱، ص۳۱۷- ۳۱۸، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
۷ - دوره دوم اقتدارچون الغنی بالله در ۲۰ جمادی الثانی ۷۶۳ق /۱۷ آوریل ۱۳۶۲م مجدداً بر تخت سلطنت خود در غرناطه جای گرفت، ابن خطیب را به خدمت باز خواند. [۳۸]
ابن خطیب محمد، اعمال الاعلام، ج۱، ص۳۱۰، تاریخ اسبانیة الاسلامیة، تحقیق لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۵۶م.
[۳۹]
ابن خطیب محمد، اعمال الاعلام، ج۱، ص۳۱۴، تاریخ اسبانیة الاسلامیة، تحقیق لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۵۶م.
[۴۰]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۲، ص۳۰-۳۱، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
بدین سان دوره دوم اقتدار ابن خطیب آغاز شد که نزدیک به ۱۰ سال طول کشید. وی که خواهان قدرت مطلق در امور دولتی بود، طی این دوره به دور کردن رقیبان از میدان قدرت دست زد، [۴۱]
ابن خلدون، العبر، ج۷، ص۶۹۳- ۶۹۵، بیروت، ۱۹۵۹م.
[۴۲]
ابن خلدون، العبر، ج۷، ص۷۱۰، بیروت، ۱۹۵۹م.
کاری که سرانجام به بهای جان وی تمام شد.ابن خطیب حتی حضور دوست پرآوازه اش عبدالرحمان بن خلدون را در غرناطه برنمی تافت، زیرا توجه الغنی بالله به ابن خلدون او را نگران میداشت. [۴۳]
ابن خلدون، التعریف بابن خلدون و رحلته غرباً و شرقاً، ج۱، ص۹۶، بیروت، ۱۹۷۹م.
ابن خطیب با این اقدامات یگانه مصدر حل و عقد کارها در غرناطه شد. او خود از خدماتش در این دوره با لحنی نسبتاً خودستایانه سخن گفته است. [۴۴]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۲، ص۳۴-۳۶، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
۸ - کناره گیری از قدرتاطرافیان سلطان از این استبداد ابن خطیب دل آزرده و دست به کار آشفتن ذهن سلطان نسبت به او شدند. هر چند الغنی بالله در آغاز به این سعایت ها توجهی نشان نمیداد، اما اندک اندک ابن خطیب از تأثیر بدگویی های دشمنان در سلطان بیمناک شد [۴۵]
ابن خلدون، العبر، ج۷، ص۶۹۵ -۶۹۶، بیروت، ۱۹۵۹م.
و تنها راه نجات را در آن دید که گوشه امنی گزیند و باقیمانده عمر را به دور از سیاست بگذراند. [۴۶]
ابن خطیب محمد، اعمال الاعلام، ج۱، ص۳۱۵-۳۱۷، تاریخ اسبانیة الاسلامیة، تحقیق لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۵۶م.
از این رو در نهان خواهان پشتیبانی عبدالعزیز سلطان مغرب شد [۴۷]
ابن خطیب محمد، اعمال الاعلام، ج۱، ص۳۱۷، تاریخ اسبانیة الاسلامیة، تحقیق لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۵۶م.
و با این زمینه چینی برای بازرسی از مرزهای باختری مملکت از الغنی بالله اجازه گرفت و همراه با پسرش علی تا حدود جبل الفتح رفت و با ارائه نامه سلطان مغرب با کشتی مغربی از جبل الطارق به سَبته درآمد.۹ - دوره دوم اقامت مغرباز این تاریخ (اول جمادی الاول ۷۷۳ق /۱۰ نوامبر ۱۳۷۱م) دوره دوم اقامت او در مغرب آغاز شد. او از سبته به طنجه و بعد به تِلمسان به حضور عبدالعزیز رفت و از او نجات خانواده اش را درخواست کرد. [۴۸]
ابن خطیب محمد، اعمال الاعلام، ج۱، ص۳۱۸، تاریخ اسبانیة الاسلامیة، تحقیق لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۵۶م.
سلطان از ابن خطیب به گرمی استقبال کرد و چندی بعد خانواده او را در کمال حرمت به مغرب آورد. [۴۹]
ابن خلدون، العبر، ج۷، ص۶۹۶، بیروت، ۱۹۵۹م.
۱۰ - توطئه دشمناندشمنان ابن خطیب در غرناطه چون او را دور یافتند، به انواع دستاویزها متوسل شدند تا الغنی بالله را به کشتن او برانگیزند، زیرا از آن بیم داشتند که روزی سلطان او را به قدرت باز گرداند. دو تن از پروردگان و همکاران ابن خطیب بازیگران این نمایش تازه شدند. آنان بر لغزش های او در دوره وزارت و مقاصدی که به وی نسبت میدادند، انگشت گذاشتند و نوشته های او را در حق گذشتگان از جمله غیبت ها ، حرام شمردند و او را به بازی با شریعت و استهزای کتاب و حدیث متهم کردند و آثار او را در خور نابودی و آتش دانستند و سوختند. [۵۰]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۵، ص۱۲۲-۱۳۱ برای اتهامات او نامه قاضی ابوالحسن نُباهی به ابن خطیب، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
دشمنان با استناد به عباراتی از کتاب «روضة التعریف» او که به شیوه اهل تصوف نگاشته شده بود، او را حلولی مذهب شمردند [۵۱]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۱۰۰، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
و سرانجام قاضی نباهی در مورد ابن خطیب حکم به زندقه داد و سلطان را به تأیید این حکم و صدور دستور قتل وزیر پیشین واداشت.قاضی به عبدالعزیز سلطان مغرب نامه نوشت و اجرای حکم را از او خواستار شد، اما عبدالعزیز نه تنها این درخواست را نپذیرفت، بلکه بیش از پیش بر انعام خود به ابن خطیب افزود. [۵۲]
ابن خلدون، العبر، ج۷، ص۶۹۶ -۶۹۷، بیروت، ۱۹۵۹م.
با درگذشت ابوفارس عبدالعزیز در ربیع الاخر ۷۷۴/سپتامبر ۱۳۷۲ رقابتی بر سر جانشینی وی درگرفت که به تیرگی روابط مغرب و غرناطه و مرگ ابن خطیب انجامید. ۱۱ - دستگیری و حبسابوبکر بن غازی وزیر، سعید فرزند خردسال سلطان درگذشته را با عنوان ابوزیان محمد چهارم (حک ۷۷۴-۷۷۶ق /۱۳۷۲-۱۳۷۴م) به سلطنت برداشت و از تلمسان به فاس رفت. ابن خطیب هم که با وزیر بسیار نزدیک بود، به فاس منتقل شد و تقاضاهای الغنی بالله سلطان غرناطه در استرداد او همچنان بی اثر ماند. [۵۳]
ابن خلدون، العبر، ج۷، ص۷۰۱، بیروت، ۱۹۵۹م.
سلطان غرناطه عبدالرحمان ابن ابی یفلوسن شیخ الغزاة شورشی اندلس را آزاد کرد و به سوی مغرب فرستاد و نیروهای مخالف دولت فاس را برای بیعت با ابوالعباس احمد پسر ابوسالم مرینی متحد ساخت. اما پیش از این کار پشتیبانی خود را به دستگیری و تسلیم ابن خطیب مشروط کرد. این کشمکش که نزدیک به ۲ سال به درازا کشید، به پیروزی ابوالعباس انجامید و سلطان جدید در ۷ محرم ۷۷۶ به فاس درآمد و ابوبکر بن غازی ناگزیر با وی بیعت کرد. [۵۴]
ابن خلدون، العبر، ج۷، ص۷۰۲-۷۰۷، بیروت، ۱۹۵۹م.
وقتی دولت نوین مغرب بر سر کار آمد، ابن خطیب را گرفتند و به زندان انداختند و کوشش های ابن خلدون نزد اولیای دولت غرناطه برای رهایی وی بی ثمر ماند. [۵۵]
ابن خلدون، التعریف بابن خلدون و رحلته غرباً و شرقاً، ج۱، ص۲۴۴، بیروت، ۱۹۷۹م.
۱۲ - مرگ غم انگیزسلطان غرناطه ابوعبدالله بن زمرک، منشی و وزیر خود را نزد ابوالعباس فرستاد. ابن خطیب را به مجلسی از خواص و اهل شور آوردند و اتهاماتش را باز گفتند، سپس به شدت شکنجه اش کردند و به مجلس باز آوردند. اهل مجلس در مورد قتل او به موجب آن اتهامات و فتوای بعضی فقیهان مشورت کردند. به نظر میرسد که در این مجلس تصمیمی در این باره گرفته نشد، اما سلیمان بن داوود گروهی را شبانه به کشتن او در زندان برانگیخت و کسانی که الغنی بالله در لباس خدمتگزاران هیأت اعزامی فرستاده بود، نیز با آنان به زندان وارد شدند و ابن خطیب را در آنجا خفه کردند و فردای آن شب جسد او را در باب المحروق به خاک سپردند، اما روز بعد جسد را از خاک بیرون آوردند و بر آتش گذاشتند و بار دیگر به قبر بازگرداندند. [۵۶]
ابن خلدون، العبر، ج۷، ص۷۰۹، بیروت، ۱۹۵۹م.
بر اثر این رفتار زشت بود که ابن خطیب را «ذوالمیتین» و «ذوالقبرین» خوانده اند. [۵۷]
ابن عماد عبدالحی، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج۶، ص۲۴۶-۲۴۷، قاهره، ۱۳۵۱ق.
۱۳ - عامل توهین به جسدابن خطیب در روزهای زندان با پیش بینی شادی دشمنان از مرگ خود، شعری در خطاب به آنان سروده است. [۵۸]
ابن خلدون، العبر، ج۷، ص۷۰۹-۷۱۰، بیروت، ۱۹۵۹م.
ابن خلدون، عامل این حرکت ناشایست با جسد ابن خطیب را سلیمان بن داوود دانسته [۵۹]
ابن خلدون، العبر، ج۷، ص۷۰۹، بیروت، ۱۹۵۹م.
و شوکانی قتل ابن خطیب را از زیاده روی های قاضیان مالکی گفته است که بی حجت و برهان خون مسلمانان را میریختند، [۶۰]
شوکانی محمد، البدر الطالع بمحاسن من بعد القرن السابع، ج۲، ص۱۹۴، بیروت، ۱۳۴۸ق.
اما علی پسر ابن خطیب، ابن زمرک را که در کتابت و وزارت بر جای پدرش نشست، عامل مهم قتل پدر دانسته است. [۶۱]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۶، ص۷۷، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
[۶۲]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۱۴۵، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
[۶۳]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۱۶۰-۱۶۱، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
۱۴ - مقبرهمقری در قرن ۱۱ق /۱۷م بارها قبر ابن خطیب را در فاس زیارت کرده است. [۶۴]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۵، ص۱۵۶، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
امروزه مقبره او را نوسازی کردهاند و نامش را نیز بر بیمارستانی که در کنار مزار اوست، نهاده اند. [۶۵]
ناجی هلال، مقدمه بر جیش التوشیح.
در ۱۹۷۴م ششصدمین سالگرد درگذشت ابن خطیب در مغرب ( مراکش ) برگزار شد. [۶۶]
عنان محمد عبدالله، مقدمه بر الاحاطة، ج۲، ص۷.
۱۵ - فرزنداناز ابن خطیب ۳ پسر بازماند: عبدالله، محمد و علی. عبدالله در دستگاه سلاطین اندلس و مغرب به کتابت پرداخت. [۶۷]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۲۸۹- ۲۹۰، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
پدرش او را برای تکمیل یکی از آخرین اثرهای خود «الکتیبة الکامنة» وکیل کرده بود. [۶۸]
۲۸۰، ابن خطیب محمد، الکتیبة الکامنة فی من لقیناه بالاندلس من شعراء المائة الثامنة، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۹۶۳م.
محمد در تصوف به مقاماتی رسید و به خدمت پادشاهان علاقه نشان نداد. [۶۹]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۲۸۹، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
علی که پس از پدر شاعر خانواده بود، ندیم سلطان ابوالعباس احمد المستنصر (همان که ابن خطیب در سلطنت او به قتل رسید) شد و بعدها به مصر رفت و بر نسخه وقفی «الاحاطة» در آنجا حاشیه نوشت. [۷۰]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۳۰۱-۳۰۲، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
۱۶ - تعلیم و تعلّمآموزش ابن خطیب بسیار متنوع بود و او در زمینه همه آموخته هایش آثاری به نثر یا نظم پدید آورد، از میان همه این فنون به نظر میرسد که ۳ مقوله طب ، شعر و ترسل از ویژگی های اشرافیت دیوانی بود و از گفتار منظوم پدر ابن خطیب برمی آید که هدف او در آموختن این فنون دستیابی به مناصب عالی درباری و حتی مقام حاجبی بوده است. [۷۱]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۵، ص۱۶، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
ابن خطیب از آن رو که از خانواده ای اهل فضل بود، نزد سرشناس ترین استادان آن روزگار در غرناطه تعلیم دید و با توجه به دامنه تنوع آموزش هایش استادان بسیاری داشت. او گذشته از اندلس در مغرب نیز از محضر دانشمندان بسیاری بهره برد. ۱۷ - اساتیدمقری [۷۲]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۵، ص۱۸۹-۶۰۳، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
شرح حال ۲۸ تن از استادان ابن خطیب را آورده و خود ابن خطیب در سیاهه کوتاهی از بزرگ ترین استادانش بیش از ۳۰ تن را نام برده است. [۷۳]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۵، ص۶۰۴ - ۶۰۵ به نقل از الاحاطة، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
ابن خطیب در «الاحاطة» بارها از بسیار کسان با عنوان «شیخنا» و «الاستاذ» یاد کرده [۷۴]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۱، ص۱۶۱، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
[۷۵]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۱، ص۵۷۰، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
[۷۶]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۲، ص۲۲۷، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
[۷۷]
الاحاطة، ج۳، ج۲، ص۲۴۳ ابن خطیب، ص۲۰، ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
[۷۸]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۳، ص۵۴۷، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
که اغلب استاد اجازات او بوده اند. [۷۹]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۵، ص۶۰۴ به نقل از الاحاطة، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
در میان استادان او : ابوعبدالله بن عبدالولی العواد و ابوالحسن علی القیجاطی، ابوالقاسم بن جُزَی، ابوعبدالله بن الفخار و ابوعبدالله ابن بکر در قرائت و علوم قرآن؛ ابوالحسن بن الجیاب در ادب؛ ابوعبدالله بن جابر، ابوالبرکات بن الحاج البلفیقی، ابوعمر بن ابوجعفر بن الزبیر، ذوالوزارتین ابوبکر بن الحکیم، قاضی ابوبکر بن شبرین، ابوجعفر الطنجالی، ابوعبدالله المقری التلمسانی (نیای بزرگ مقری مورخ)، ابوعبدالله بن مرزوق و ابوعثمان بن لیون در حدیث و روایت ؛ ابوزکریا بن هذیل و ابوعبدالله بن سالم در علوم معقول و طب [۸۰]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۵، ص۶۰۳ -۶۰۴، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
[۸۱]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۱، ص۲۱۳-۲۱۴، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
و ابوالعباس بن بنّا در ریاضیات [۸۲]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۱، ص۲۳۰، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
را میتوان نام برد.ابن خطیب از ابوجعفر احمد بن صفوان مالقی، ادیب بزرگ، اجازه روایت داشت و دیوان او را جمع کرد. [۸۳]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۱، ص۲۲۹-۲۳۶، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
۱۸ - شاگردانابن خطیب مجلس درس نداشت تا شاگردان زیادی داشته باشد. با این همه، روزگاری که در دیوان انشای سلاطین نصری (بنی احمر) کار میکرد، کسانی زیردست او کتابت و ترسل آموختند و عده ای از او اجازه روایت گرفتند. شاید از این روست که مقری [۸۴]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۱۴۵، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
گفته است شاگردان او بسیار بوده اند.مقری [۸۵]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۱۴۵- ۲۸۸، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
ترجمه ۶ تن از شاگردان او را با نام های ابوعبدالله بن زمرک، ابن المهنّا، ابوبکر بن جزی، ابوعبدالله الشریشی، ابومحمد عطیة بن یحیی المحاربی و احمد ابن سلیمان بن فرکون آورده است.۱۹ - آثاروی نه تنها در شعر، ترسل و طب بلکه در تاریخ، سیاست ، فقه و تصوف نیز آثاری دارد. کثرت و تنوع نوشته های وی شگفت انگیز است. او خود در الاحاطة بیش از ۲۵ عنوان از نوشته های خود را نام برده است. مقری نوشته های بعد از «الاحاطة» را نیز بر آن افزوده و به این ترتیب در حدود ۶۰ تألیف او را ذکر کرده است. [۸۶]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۹۷-۱۰۱، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
توفیق ابن خطیب در پدید آوردن اینهمه آثار علمی، به رغم گرفتاری های اداری و سیاسی، بیشتر حاصل کم خوابی و دو دوره پناهندگی او به مغرب بوده است. او که با همه تجربه اش در طبابت ، خود را عاجز از مداوای بی خوابی مییافت، بیشتر آثار خود را شب ها مینوشت. از این رو به او لقب «ذوالعمرین» داده اند. [۸۷]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۵، ص۸۰، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
برخی از آثار او در دوره ۳ ساله نخستین اقامتش در مغرب (۷۶۰-۷۶۳ق)، در سلا تألیف شد [۸۸]
ابن خطیب محمد، نفاضة الجراب، ص۱۸۷- ۳۶۸، تحقیق احمدمختار عبادی، قاهره، دارالکاتب العربی.
و بعضی دیگر هم در دوره دوم زندگی او در مغرب (۷۷۳-۷۷۶ق) در تلمسان و فاس به وجود آمد.۱۹.۱ - اسلوب تألیفاگر چه اسلوب همه نوشته های وی کاملاً همسان نیست و بعضی آثار خود را مانند نفاضة، به شیوه مرسل نوشته است، اما غالباً نثر مسجع و مقفی و متکلف و مصنوع را برگزیده است [۸۹]
عبادی احمد مختار، مقدمه بر نفاضة الجراب، ج۱، ص۱۲.
که گاه به پیچیدگی و صعوبت میانجامید. [۹۰]
ترجانی زاده احمد، تاریخ ادبیات عرب از دوره جاهلیت تا عصر حاضر، ج۱، ص۴۹، تبریز، ۱۳۴۸ش.
این سبک مرصع و فخیم در آن زمان پسندیده و نشان توانایی نویسنده بود، اما از روانی بیان بسیار میکاست. [۹۱]
فروخ عمر، تاریخ الادب العربی، ج۶، ص۵۰۶، بیروت، ۱۹۸۳م.
ابن خطیب در نوشته های ادبی خود بیشتر به شیوه ابونصر فتح بن خاقان (مق ۵۲۹ق/ ۱۱۳۵م) صاحب «قلائد العِقیان» و ابن بسام (د ۵۴۳ق /۱۱۴۸م) مؤلف «الذخیرة» نظر داشته است. [۹۲]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۶، ص۲۲۰، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
[۹۳]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۹۷، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
شایسته یادآوری است که بسیاری از مطالب آثار ابن خطیب، به ویژه در زمینه ادب (نظم و نثر) و تاریخ و تراجم به صورت های گوناگون در نوشته های او تکرار شده است.۱۹.۲ - فهرست آثارآثار ابن خطیب بهطور کامل به ما نرسیده است. برخی از نوشته های موجود او که نسخه های شناخته ای دارند، چاپ و منتشر شده اند. بوش ویلا آثار منتشر شده او را با یک طبقه بندی موضوعی ارائه کرده است. [۹۴]
فروخ عمر، تاریخ الادب العربی، ج۶، ص۵۱۵-۵۱۶ برای متنهای انتشار یافته آثار ابن خطیب، بیروت، ۱۹۸۳م.
کامل ترین فهرست آثار او در «رساله خانم آریه» آمده است.آثار ابن خطیب را بر پایه اطلاعات موجود میتوان به ترتیب زیر مشخص کرد: ۱۹.۳ - آثار چاپی۱. آداب الوزارة؛ که مقری با نام کتاب الوزارة [۹۵]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۱۰۰، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
و حاجی خلیفه [۹۶]
حاجی خلیفه، کشف، ج۱، ص۹۷.
با عنوان الاشارة الی آداب الوزارة یاد کرده است.این اثر با نام الاشارة الی ادب الوزارة به وسیله عبدالقادر زمامه در ۱۹۷۲م در مجله مجمع دمشق به چاپ رسیده است. [۹۷]
منجّد صلاح الدین، معجم المخطوطات المطبوعة، ج۴، ص۲۳، بیروت، ۱۹۷۸- ۱۹۸۳م.
۲. الاحاطة فی اخبار غرناطة یا الاحاطة بتاریخ غرناطة ؛ بلندآوازه ترین اثر ابن خطیب است. این اثر گونه ای دایرة المعارف مربوط به غرناطه در تمام دوره اسلامی تا زمان مؤلف و از مهم ترین مراجع تاریخ اندلس شمرده میشود. [۹۸]
عنان محمد عبدالله، مقدمه بر الاحاطة، ج۱، ص۶.
[۹۹]
عنان محمد عبدالله، مقدمه بر الاحاطة، ج۱، ص۷۸.
کتاب دو بخش دارد:بخش اول حاوی آگاهی های جغرافیایی و بخش دوم مربوط به رجال و تاریخ به ترتیب طبقات و حروف ابجد است. [۱۰۰]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۱، ص۹۵-۹۶، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
الاحاطة شامل قسمت اعظم اطلاعات تاریخی و ادبی ابن خطیب است، اما به صورت کامل به دست ما نرسیده است. ابن خطیب در این اثر بزرگ مأخذ اطلاعات خود را به دست میدهد و گذشته از کتاب های دیگر خود به بسیاری از مشاهدات و روابط شخصی و اسناد رسمی استناد میکند. [۱۰۱]
عنان محمد عبدالله، مقدمه بر الاحاطة، ج۱، ص۴- ۵.
الاحاطة نخست در ۱۳۱۹ق /۱۹۰۱م در دو جلد در قاهره به چاپ رسید، اما چاپ انتقادی و محققانه آن را محمد عبدالله عنان در ۴ جلد منتشر کرده است (فهرست منابع). ۳. اعمال الاعلام فی من بویع قبل الاحتلام من ملوک الاسلام و ما یتعلق بذلک من الکلام. این کتاب در زمان پناهندگی دوم ابن خطیب در مغرب و پس از مرگ عبدالعزیز مرینی (۷۷۴ق) نوشته شد تا سلطنت ابوزَیّان محمد السعید خردسال و اقتدار وزیر او ابوبکر بن غازی را مشروع نشان دهد. [۱۰۲]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۵، ص۱۸۰-۱۸۱، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
قسمت اول این کتاب (تاریخ مشرق) و قسمت سوم (تاریخ افریقای شمالی و سیسیل ، ناتمام) به یاد صدمین سال تولد میشل آماری در ۱۹۱۰م به وسیله «ح. ح. عبدالوهاب» در پالرمو چاپ شده است. قسمت دوم آن به تاریخ اسپانیای اسلامی میپردازد و مهم ترین بخش کتاب را تشکیل میدهد. لوی پرووانسال این قسمت را در ۱۹۳۴م در رباط با عنوان «تاریخ اسبانیة الاسلامیة» چاپ کرده است. [۱۰۳]
مقدمه بر اعمال الاعلام.
قسمت سوم کتاب را «ا. م. عبادی» و «م. ا. کتانی» در ۱۹۶۴م در دارالبیضا با نام «تاریخ المغرب العربی فی العصر الوسیط» چاپ کرده اند. [۱۰۴]
فروخ عمر، تاریخ الادب العربی، ج۶، ص۵۱۵، بیروت، ۱۹۸۳م.
بخش هایی از آن نیز به صورتی جداگانه به بعضی زبان های اروپایی ترجمه و منتشر شده است. [۱۰۵]
پرووانسال لوی، مقدمه بر اعمال الاعلام.
وضع روحی متزلزل ابن خطیب در زمان تألیف کتاب از خلاف مطالب آن پیداست. [۱۰۶]
ابن خطیب محمد، اعمال الاعلام، ج۱، ص۱۲-۱۴، تاریخ اسبانیة الاسلامیة، تحقیق لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۵۶م.
[۱۰۷]
ابن خطیب محمد، اعمال الاعلام، ج۱، ص۳۲۱، تاریخ اسبانیة الاسلامیة، تحقیق لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۵۶م.
در این کتاب نیز مانند الاحاطة و حتی بیش از آن در مستند کردن مدعاها و ارائه مآخذ کوشش شده است. مؤلف در آخر قسمت دوم اعمال، به اخبار سلاطین قشتاله پرداخته و اطلاعات خود را در این باب از حکیم و طبیب دربار «یوسف بن وقار اسرائیلی طلیطلی» گرفته است. [۱۰۸]
ابن خطیب محمد، اعمال الاعلام، ج۱، ص۳۲۲، تاریخ اسبانیة الاسلامیة، تحقیق لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۵۶م.
۴. اوصاف الناس فی التاریخ و الصلات. نام این کتاب در مقری و فهرست های دیگر نیامده است. ۵. جیش التوشیح که به گفته ابن خطیب در ۲ سِفر بوده است. [۱۰۹]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۹۸ به نقل از الاحاطة، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
این اثر بزرگ ترین مجموعه موشح ، شعر محبوب و مردمی اندلس است، قسمت بزرگ آن از میان رفته و آنچه مانده سِفر اول کتاب و شامل موشح سرایان سده ۶ق /۱۲م است که «هلال ناجی» آن را به چاپ رسانده است. [۱۱۰]
ابن خطیب محمد، جیش التوشیح، تحقیق هلال ناجی، تونس، ۱۹۶۷م.
عبدالعزیز بن محمد قشتالی «مدد الجیش» را در تذییل آن نوشته است. [۱۱۱]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۶۸، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
۶. خطرة الطیف فی رحلة الشتاء و الصیف، گزارشی است از سفرهای ابن خطیب در نواحی مجاور غرناطه. این اثر همراه ۳ تألیف دیگر از ابن خطیب توسط «ا. م. عبادی» در مجموعه ای با عنوان «مشاهدات لسان الدین بن الخطیب فی بلاد المغرب و الاندلس» در اسکندریه (۱۹۵۸م) چاپ شده است. [۱۱۲]
منجّد صلاح الدین، معجم المخطوطات المطبوعة، ج۱، ص۱۶-۱۷، بیروت، ۱۹۷۸- ۱۹۸۳م.
۷. دیوان الصَیّب و الجّهام و الماضی و الکّهام، مجموعه شعر ابن خطیب در ۲ سِفر [۱۱۳]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۹۸، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
که به تحقیق محمد شریف قاهر در ۱۳۹۳ق در الجزایر منتشر شده است. [۱۱۴]
فروخ عمر، تاریخ الادب العربی، ج۶، ص۵۱۵، بیروت، ۱۹۸۳م.
۸. رقم الحلل فی نظم الدول، از رجزهای ابن خطیب در تاریخ که در ۱۳۱۶ق در تونس چاپ شده است. [۱۱۵]
عنان محمد عبدالله، فهارس الخزانة الملکیة (تاریخ و رحلات)، ج۱، ص۱۹۵، رباط، ۱۴۰۰ق.
بعضی این اثر را با نوشته منظوم دیگر از ابن خطیب به نام «الحلل المرقومة» به اشتباه یکی دانسته اند، [۱۱۶]
واندیک ادوارد، اکتفاء القنوع، ج۱، ص۷۹، قاهره، ۱۸۹۶م.
چنانکه گاه «الحلل الموشیة» را نیز به خطا به ابن خطیب نسبت داده اند. [۱۱۷]
فروخ عمر، تاریخ الادب العربی، ج۶، ص۵۱۵، بیروت، ۱۹۸۳م.
ابن خطیب از «رقم الحلل» در «الاحاطة» با عنوان ر«جز الدّول» یاد کرده است [۱۱۸]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۳، ص۲۹۲، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
.۹. روضة التعریف بالحب الشریف، در تصوف ، که بعضی عبارات آن دستاویز اتهام علیه ابن خطیب شد. [۱۱۹]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۱۰۰، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
از این اثر در الاحاطة با عنوان «کتاب المحبة» یاد شده است [۱۲۰]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۳، ص۴۵۵، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
. عبدالقادر احمد عطا آن را در ۱۹۶۸م در قاهره منتشر کرده است. [۱۲۱]
منجّد صلاح الدین، معجم المخطوطات المطبوعة، ج۳، ص۲۱، بیروت، ۱۹۷۸- ۱۹۸۳م.
۱۰. ریحانة الکتاب و نجعة المُنتاب، در مجلداتی چند که شامل نمونه های بسیاری از نامه های سلطانی و خطبه های بعضی کتاب های مؤلف و در موضوع خود بی نظیر است. [۱۲۲]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۹۹، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
قسمت هایی از آن در ۱۹۱۲ - ۱۹۱۴م به وسیله گاسپار رمیرو منتشر و به اسپانیایی ترجمه شده است. [۱۲۳]
عنان محمد عبدالله، فهارس الخزانة الملکیة (تاریخ و رحلات)، ج۱، ص۲۱۲-۲۱۴، رباط، ۱۴۰۰ق.
۱۱. الکتیبة الکامنة فی شعراء (ادباء) المائة الثامنة، که ظاهراً در ۷۷۴ق در مغرب نوشته شده، اما نام آن در الاحاطة نیز آمده است. [۱۲۴]
عباس احسان، مقدمه بر الکتیبة، ج۱، ص۱۵.
احتمالاً ابن خطیب در اواخر عمر در این اثر، که نوعی تکمله نوشته دیگر او، به نام التاج المُحَلّی بود، تجدیدنظر کرده و کسانی چون« ابن زمرک و قاضی نباهی و ابن فرکون» را که در الاحاطة از آنان به خوبی یاد شده بود، در آن به عبارات زشت هجو کرده است. [۱۲۵]
ابن خطیب محمد، الکتیبة الکامنة فی من لقیناه بالاندلس من شعراء المائة الثامنة، ج۱، ص۱۴۶، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۹۶۳م.
[۱۲۶]
ابن خطیب محمد، الکتیبة الکامنة فی من لقیناه بالاندلس من شعراء المائة الثامنة، ج۱، ص۲۷۲، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۹۶۳م.
[۱۲۷]
ابن خطیب محمد، الکتیبة الکامنة فی من لقیناه بالاندلس من شعراء المائة الثامنة، ج۱، ص۲۸۲، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۹۶۳م.
[۱۲۸]
ابن خطیب محمد، الکتیبة الکامنة فی من لقیناه بالاندلس من شعراء المائة الثامنة، ج۱، ص۳۰۵، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۹۶۳م.
الکتیبة را احسان عباس منتشر کرده است. [۱۲۹]
ابن خطیب محمد، الکتیبة الکامنة فی من لقیناه بالاندلس من شعراء المائة الثامنة، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۹۶۳م.
۱۲. کناسة الدکان بعد انتقال السکان، از نوشته های دوره اول اقامت ابن خطیب در مغرب، شامل یک سند ازدواج نصری و ۲۵ نامه از دربار غرناطه به سلطان مغرب در فاس است. محمد کمال شُبانه آن را منتشر کرده است. [۱۳۰]
ابن خطیب محمد، کناسة الدکان بعد انتقال السکان، تحقیق محمد کمال شبانه، قاهره، ۱۹۶۶م.
۱۳. اللمحة البدریة فی الدولة النصریة، که چکیده ای از تاریخ سلاطین بنی نصر غرناطه از تأسیس آن در ۶۲۸ق تا سال تألیف کتاب در ۷۶۵ق است و در قاهره چاپ شده است. [۱۳۱]
ابن خطیب محمد، اللمحة البدریة فی الدولة النصریة، تصحیح محب الدین الخطیب، قاهره، دارالکاتب العربی.
ابن خطیب مطالب این کتاب را با اختصار از آثار دیگرش چون الاحاطة، [۱۳۲]
ابن خطیب محمد، اللمحة البدریة فی الدولة النصریة، ج۱، ص۱۹، تصحیح محب الدین الخطیب، قاهره، دارالکاتب العربی.
الاماطة عن وجه الاحاطة، [۱۳۳]
ابن خطیب محمد، اللمحة البدریة فی الدولة النصریة، ج۱، ص۲۷، تصحیح محب الدین الخطیب، قاهره، دارالکاتب العربی.
نفاضة [۱۳۴]
ابن خطیب محمد، اللمحة البدریة فی الدولة النصریة، ج۱، ص۹۱، تصحیح محب الدین الخطیب، قاهره، دارالکاتب العربی.
[۱۳۵]
ابن خطیب محمد، اللمحة البدریة فی الدولة النصریة، ج۱، ص۱۱۳، تصحیح محب الدین الخطیب، قاهره، دارالکاتب العربی.
[۱۳۶]
ابن خطیب محمد، اللمحة البدریة فی الدولة النصریة، ج۱، ص۱۱۹، تصحیح محب الدین الخطیب، قاهره، دارالکاتب العربی.
و طرفة [۱۳۷]
ابن خطیب محمد، اللمحة البدریة فی الدولة النصریة، ج۱، ص۶۵، تصحیح محب الدین الخطیب، قاهره، دارالکاتب العربی.
[۱۳۸]
ابن خطیب محمد، اللمحة البدریة فی الدولة النصریة، ج۱، ص۹۷، تصحیح محب الدین الخطیب، قاهره، دارالکاتب العربی.
برگرفته است.۱۴. مُثْلَی الطریقة فی ذم الوثیقة که مکرر منتشر شده است. [۱۳۹]
منجّد صلاح الدین، معجم المخطوطات المطبوعة، ج۳، ص۲۱، بیروت، ۱۹۷۸- ۱۹۸۳م.
۱۵. مفاخرات مالقة و سلا. ۱۶. معیار الاختیار فی ذکر المعاهد و الدیار. دو اثر اخیر، چنانکه گذشت، همراه خطرة الطیف... و یک رحله از نفاضة الجراب چاپ شده است. جز رحله اخیر، رسائل پیشین قبلاً به صورت پراکنده منتشر شده بودند. ۱۷. مقنعة السائل فی (عن) المرض الهائل. این اثر شاید همان است که ابن خطیب در ترجمه خود با عنوان «الکلام علی الطاعون المعاصر» از آن یاد کرده است. [۱۴۰]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۹۹، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
مولر آن را در ۱۸۶۳م با ترجمه آلمانی در مونیخ منتشر کرده است. [۱۴۱]
الیس، کاتالوگ کتاب های عربی در موزه بریتانیا، ج۲، ص۱۲۶، جلد۲، لندن، ۱۹۶۷.
۱۸. نفاضة الجراب فی علالة الاغتراب، در ۴ سِفر، [۱۴۲]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۹۸، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
سفرنامه مغربی ابن خطیب در پناهندگی اول اوست که در پایان شامل فهرستی از تألیفات او در مغرب است و در آنجا نفاضة را در ۳ سِفر معرفی کرده است. [۱۴۳]
ابن خطیب محمد، نفاضة الجراب، ج۱، ص۳۶۸، تحقیق احمدمختار عبادی، قاهره، دارالکاتب العربی.
عبادی آن را در قاهره منتشر کرده است. [۱۴۴]
ابن خطیب محمد، نفاضة الجراب، تحقیق احمدمختار عبادی، قاهره، دارالکاتب العربی.
۱۹.۴ - آثار خطی۱. الاکلیل الذاخر فی من فضل عند نظم التاج من الجواهر [۱۴۵]
گیلین روبلس، لوگوی نسخه های خطی عربی در مادرید سال ۱۸۸۹، ج۱، ص۲۱۳.
[۱۴۶]
حاجی خلیفه، کشف، ج۱، ص۱۴۳ الاکلیل الزاهر فی ما....
؛۲. بستان الدول [۱۴۷]
حاجی خلیفه، کشف، ج۱، ص۱۴۳.
[۱۴۸]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۹۷- ۹۸، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
؛۳. التاج المُحَلّی فی مساجلة القِدح المُعَلّی [۱۴۹]
گیلین روبلس، لوگوی نسخه های خطی عربی در مادرید سال ۱۸۸۹، ج۱، ص۲۱۳.
؛۴. تخلیص الذهب [۱۵۰]
گیلین روبلس، لوگوی نسخه های خطی عربی در مادرید سال ۱۸۸۹، ج۱، ص۲۱۳.
؛۵. الحلل المرقومة. چنانکه گذشت (آثار چاپی) بروکلمان این اثر را با رقم الحلل یکی دانسته است و احتمالاً همان است که واندیک [۱۵۱]
واندیک ادوارد، اکتفاء القنوع، ج۱، ص۷۹، قاهره، ۱۸۹۶م.
با نام تاریخ الخلفاء و الحلل المرقومة از آن یاد کرده است.به نوشته مقری [۱۵۲]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۹۸، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
الحلل المرقومة فی اللمع المنظومة اثری است منظوم ( ارجوزه ) در فقه در هزار بیت ( الفیه ) که ابن خلدون آن را شرح کرده است.از اصل و شرح آن نسخه ای به زمان ما نرسیده است [۱۵۳]
عنان محمد عبدالله، مقدمه بر الاحاطة، ج۱، ص۷۶.
۶. السحر و الشعر [۱۵۴]
گیلین روبلس، لوگوی نسخه های خطی عربی در مادرید سال ۱۸۸۹، ج۱، ص۲۱۳.
[۱۵۵]
درنبورگ، نسخه های خطی عربی در Escurial، ج۱، ص۲۹۹، پاریس ۱۸۸۴.
؛۷. طرفة العصر فی دولة بنی نصر، در ۳ سِفر. [۱۵۶]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۹۷، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
[۱۵۷]
ابن خطیب محمد، اللمحة البدریة فی الدولة النصریة، ج۱، ص۴، تصحیح محب الدین الخطیب، قاهره، دارالکاتب العربی.
از این اثر نسخههایی با عنوان «نبذة العصر فی اخبار ملوک بنی نصر» شناخته شده است [۱۵۸]
بوون، نسخه های خطی عربی کتابخانه آلبرت، ص۵۲، بروکسل، ۱۹۶۸.
.۸. عمل من طب لمن حب [۱۵۹]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۹۸، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
[۱۶۰]
گیلین روبلس، لوگوی نسخه های خطی عربی در مادرید سال ۱۸۸۹، ج۱، ص۱۹۴.
؛۹. قصیدة فی مدح خیر البریة [۱۶۱]
ی س علوش و عبدالله الرجراجی، فهرس المخطوطات العربیة المحفوظة فی الخزانة العامة برباط الفتح (المغرب الاقصی)، ج۲، ص۱۰۵، پاریس، ۱۹۵۴م.
؛۱۰. ما کتب به عن السلطان الی التربة المقدسیة حیث قبر رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم). [۱۶۲]
کاتالوگوس، فهرست نسخه های خطی شرقی در موزه بریتانیا، ج۲، ص۱۷۶، لندن، ۱۸۴۶.
؛۱۱. منظومة فی الطب؛ به گفته پرچ، احتمالاً همان المعلومة است که ارجوزه ای است در طب [۱۶۳]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۹۸- ۹۹، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
.۱۲. منظومة فی الطبایع و الطبوع و الاصول. ۱۳. الاصول لحفظ الصحة فی الفصول. ۱۹.۵ - آثار منسوبنوشته های زیر در مقری [۱۶۴]
مقری احمد، نفح الطیب، ج۷، ص۹۷-۱۰۱، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
به ابن خطیب منسوب شده، اما از آنها تاکنون نسخه ای به دست نیامده است :۱. ابیات الابیات (مطلع های اشعار ابن خطیب)؛ ۲. استنزال اللطف الموجود فی سرّ الوجود؛ ۳. البَیْزَرة؛ ۴. البیطرة؛ ۵. تافه الجَم و نقطة من یَم (تدوین نثر ابن الجَیّاب)؛ ۶. تقریر الشبه و التحریر الشبه؛ ۷. تدوین شعر ابن الجیاب؛ ۸. حمل الجمهور علی السنن المشهور؛ ۹. خلع الرسن فی امر القاضی ابن الحسن؛ ۱۰. الدُّرر الفاخرة و اللُّجَج الزاخرة (تدوین شعر ابن صفوان)؛ ۱۱. الرد علی الاباحة «شاید همان رساله علی اهل الرد مذکور در الاحاطة، ج۲، ص۶۵ باشد)؛ ۱۲. رسالة تکون الجنین؛ ۱۳. الزبدة الممخوضة؛ ۱۴. سَدُّ الذریعة فی تفضیل الشریعة؛ ۱۵. عائد الصلة (ذیل بر صلة ابن الزبیر)؛ ۱۶. الغبیرة علی اهل الحیرة؛ ۱۷. فُتات الخوان و لقط الصِوان (قطعه های شعر)؛ ۱۸. ارجوزة فی السیاسة المدنیة؛ ۱۹. الرجز فی عمل التریاق الفاروقی؛ ۲۰. فی المویسیقی؛ ۲۱. قطع السلوک (رجز)؛ ۲۲. الکلام علی الطاعون المعاصر (آثار چاپی: مقتعة االسائل)؛ ۲۳. المباخر الطیبیة فی المفاخر الخطیبیة؛ ۲۴. المسائل الطیبة؛ ۲۵. المعتمدة فی الاغذیة المفردة (ارجوزه)؛ ۲۶. المعلومة (آثار خطی، منظومة فی الطب)؛ ۲۷. مقامة السیاسة؛ ۲۸. النثر فی غرض السلطانیات؛ ۲۹. النقایة بعد الکفایة؛ ۳۰. الیوسفی فی صناعة الطب. ۱۹.۶ - سایر آثاربغدادی دو اثر دیگر نیز از ابن خطیب نام برده است : «المسائل اللطیفة فی فسخ الحج و العمرة الشریفة» [۱۶۵]
بغدادی، ایضاح، ج۲، ص۴۷۵.
و «مَنْح الغریب فی الفتح القریب». [۱۶۶]
بغدادی، ایضاح، ج۲، ص۵۷۶.
حاجی خلیفه اثری با عنوان «هدار الکنایات فی تراجم الادباء بالمغرب» نیز به ابن خطیب نسبت داده است [۱۶۷]
حاجی خلیفه، کشف، ج۲، ص۲۰۲۸.
که با توجه به تصحیف بعضی نام های آثار ابن خطیب در کشف الظنون ، مانند طرف العصر [۱۶۸]
حاجی خلیفه، کشف، ج۲، ص۱۱۱۰.
و مقاصد الحراب، [۱۶۹]
حاجی خلیفه، کشف، ج۲، ص۱۷۷۹.
دانسته نیست که نام اثری جز آثار یاد شده است یا صورت مصحّف یکی از همان ها.۲۰ - جایگاه علمیاین نوشته های فراوان و گوناگون حاکی از جامعیت علمی ابن خطیب است. معاصران ابن خطیب و نزدیکان به زمان وی، او را به قدرت در شعر و ترسل ، تسلط در ستایش و نکوهش و آگاهی بر علوم عقلی و نقلی ستوده و شاعر اندلس و مغرب و از پیشوایان موشح و زجل در عصر خود خوانده اند [۱۷۰]
ابن احمر اسماعیل، نثیر فرائد الجمان فی نظم فحول الزمان، ج۱، ص۲۴۳، تحقیق محمد رضوان الدایة، قاهره، ۱۹۶۷م.
[۱۷۱]
ابن خلدون، العبر، ج۷، ص۶۸۹، بیروت، ۱۹۵۹م.
[۱۷۲]
ابن خلدون، المقدمة، ج۱، ص۴۸۰، بیروت، دارالفکر.
[۱۷۳]
ابن خلدون، المقدمة، ج۱، ص۴۹۹، بیروت، دارالفکر.
، هر چند زجل شعر طبقه اشرافی او نبود و هم ازاینرو مضامین زجل های او با موضوع های دیگر زجل پردازان تفاوت داشت. [۱۷۴]
عنان محمد عبدالله، «ابن خطیب امام فی الزجل»، ج۱، ص۴۸- ۴۹، مجلة العربی، شم ۱۰۳، ۱۹۶۷م.
شهرت ابن خطیب در همان عصر به اندلس غیراسلامی هم راه یافت و او را در تواریخ قشتاله به نام ابن خطبن و به عنوان دانشمندی بزرگ و فیلسوف و وزیر غرناطه میشناختند. [۱۷۵]
عنان محمد عبدالله، مقدمه بر الاحاطة، ج۱، ص۵۱.
مقری به ملاحظه عظمت شخصیت و آثار ابن خطیب ۳ جلد [۱۷۶]
مقری احمد، نفح الطیب، ج ۵ و ۶ و ۷، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق.
از نوشته تاریخی، معروف خود، نفح الطیب ، را به احوال و آثار او اختصاص داده است.عنان مقایسه ای میان ابن خطیب و دوست نامدارش عبدالرحمان بن خلدون انجام داده و همانندی های چندی میان حوادث زندگی آن دو یافته است. به نظر عنان، اگر ابن خطیب در زمینه زبان و بیان ادبی برتری دارد، ابن خلدون در شیوه تاریخی بر او پیشی میجوید [۱۷۷]
عنان محمد عبدالله، «ابن خلدون و ابن الخطیب»، ص۲۰- ۲۵، مجلة العربی، شمارة ویژه آغاز ۱۹۶۶م.
شهرت ابن خطیب به عنوان مورخ و ادیب بر شخصیت علمی او به عنوان یک طبیب سایه انداخته است، اما تعدد آثار طبی او و پیوندش با طبیبان بزرگ آن عصر غرناطه [۱۷۸]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۳، ص۱۷۱-۱۷۲، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
[۱۷۹]
ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۳، ص۱۷۷- ۱۷۸، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م.
پژوهشگران را به توجه و بررسی بیشتری در این زمینه فرامی خواند.۲۱ - فهرستمنابع(۱) ابن احمر اسماعیل، نثیر فرائد الجمان فی نظم فحول الزمان، تحقیق محمد رضوان الدایة، قاهره، ۱۹۶۷م. (۲) ابن ایاس محمد، بدائع الزهور فی وقائع الدهور، تحقیق محمد مصطفی، قاهره، ۱۴۰۳ق. (۳) ابن حجر عسقلانی احمد، الدرر الکامنة فی اعیان المائة الثامنة، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق. (۴) ابن خطیب محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، تحقیق محمد عبدالله عنان، قاهره، ۱۳۹۳ق/ ۱۹۷۳م. (۵) ابن خطیب محمد، اعمال الاعلام، تاریخ اسبانیة الاسلامیة، تحقیق لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۵۶م. (۶) ابن خطیب محمد، اوصاف الناس فی التواریخ و الصلات، تحقیق محمد کمال شبانه، مراکش، ۱۳۹۷ق /۱۹۷۷م. (۷) ابن خطیب محمد، جیش التوشیح، تحقیق هلال ناجی، تونس، ۱۹۶۷م. (۸) ابن خطیب محمد، الکتیبة الکامنة فی من لقیناه بالاندلس من شعراء المائة الثامنة، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۹۶۳م. (۹) ابن خطیب محمد، کناسة الدکان بعد انتقال السکان، تحقیق محمد کمال شبانه، قاهره، ۱۹۶۶م. (۱۰) ابن خطیب محمد، اللمحة البدریة فی الدولة النصریة، تصحیح محب الدین الخطیب، قاهره، دارالکاتب العربی. (۱۱) ابن خطیب محمد، نفاضة الجراب، تحقیق احمدمختار عبادی، قاهره، دارالکاتب العربی. (۱۲) ابن خلدون، التعریف بابن خلدون و رحلته غرباً و شرقاً، بیروت، ۱۹۷۹م. (۱۳) ابن خلدون، العبر، بیروت، ۱۹۵۹م. (۱۴) ابن خلدون، المقدمة، بیروت، دارالفکر. (۱۵) ابن عماد عبدالحی، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، قاهره، ۱۳۵۱ق. (۱۶) ابن قاضی احمد، جذوة الاقتباس، رباط، ۱۹۷۳م. (۱۷) ترجانی زاده احمد، تاریخ ادبیات عرب از دوره جاهلیت تا عصر حاضر، تبریز، ۱۳۴۸ش. (۱۸) حاجی خلیفه، کشف. (۱۹) رکابی جودت، فی الادب الاندلسی، قاهره، ۱۹۷۰م. (۲۰) شوکانی محمد، البدر الطالع بمحاسن من بعد القرن السابع، بیروت، ۱۳۴۸ق. (۲۱) عبادی احمد مختار، مقدمه بر نفاضة الجراب. (۲۲) عباس احسان، مقدمه بر الکتیبة. (۲۳) ی س علوش و عبدالله الرجراجی، فهرس المخطوطات العربیة المحفوظة فی الخزانة العامة برباط الفتح (المغرب الاقصی)، پاریس، ۱۹۵۴م. (۲۴) عنان محمد عبدالله، مقدمه بر الاحاطة. (۲۵) عنان محمد عبدالله، «ابن خطیب امام فی الزجل»، مجلة العربی، شم ۱۰۳، ۱۹۶۷م. (۲۶) عنان محمد عبدالله، «ابن خلدون و ابن الخطیب»، مجلة العربی، شمارة ویژه آغاز ۱۹۶۶م. (۲۷) عنان محمد عبدالله، فهارس الخزانة الملکیة (تاریخ و رحلات)، رباط، ۱۴۰۰ق. (۲۸) فروخ عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت، ۱۹۸۳م. (۲۹) مقری احمد، نفح الطیب، تحقیق احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق. (۳۰) منجّد صلاح الدین، معجم المخطوطات المطبوعة، بیروت، ۱۹۷۸- ۱۹۸۳م. (۳۱) ناجی هلال، مقدمه بر جیش التوشیح. (۳۲) واندیک ادوارد، اکتفاء القنوع، قاهره، ۱۸۹۶م. (۳۳) بغدادی، ایضاح. (۳۴) بوون، نسخه های خطی عربی کتابخانه آلبرت، بروکسل، ۱۹۶۸. (۳۵) کاتالوگوس، فهرست نسخه های خطی شرقی در موزه بریتانیا، لندن، ۱۸۴۶. (۳۶) درنبورگ،، نسخه های خطی عربی در Escurial، پاریس ۱۸۸۴. (۳۷) الیس، کاتالوگ کتاب های عربی در موزه بریتانیا، جلد۲، لندن، ۱۹۶۷. (۳۸) گیلین روبلس، لوگوی نسخه های خطی عربی در مادرید سال ۱۸۸۹. (۳۹) پرووانسال لوی، مقدمه بر اعمال الاعلام. ۲۲ - پانویس
۲۳ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنخطیب»، ج۳، ص۱۱۵۳. |